مهارت خوب بودن

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

بسم الله الرحمن الرحیم

  • اصل رام کردن نفس

 یکی از راه‎های رام کردن نفس، شکستن عادت‎های معمول و بدون حاصل می‎باشد. ممکن است عادت‎های معمول حتی گناه نیز نباشد، از این رو می‎توان از آن به «هوی» تعبیر کرد؛ قرآن در این زمینه می‎فرماید: وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّه وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِىَالْمَأْوى (نازعات، 40-41)

در این آیه تاکید بر این شده است که کسانی که نفس خود را از "هوی" نهی می کنند. همان‎گونه که گفته شد «هوی» ممکن است گناه نبوده و امری مباح باشد اما فرد در مسیر مبارزه با نفس از آن اجتناب می ورزد.

زیرا تلاش ما این است که نفس را به گونه تربیت کرده که نه تنها به ما دستور ندهد بلکه خود تحت سیطره و دستور عقل باشد. در این صورت  نفسی رام داریم که نه تنها جرات پیشنهاد چیزی غیر اخلاقی به ما را ندارد بلکه حتی خود او، اسباب ما برای مبارزه با شیطان می‎گردد.

از این رو تقوا یعنی این بازدارندگی که افسار نفس را در دست عقل قرار می‎دهد و این همان پرهیزگاری است.

ماه رمضان ماه شکستن عادت هاست. ساعت خواب و برنامه غذایی ما تغییر می کند. و این اراده مبارزه با نفس افزایش می‎دهد.

ماه مبارک رمضان «نه» گفتن به نفس را به ما می آموزد. یعنی غذایی که در حالت عادی نه تنها حرام نیست بلکه در مواردی مستحب نیز هست در ماه رمضان حرام می شود و با خوردن آن تنبیه شدیدی به دنبال دارد.

اصل مبارزه با گناه به‎وسیله مستحبات

در این اصل که یکی از اصول مهم مبارزه با نفس می باشد، با خدا عهد می بندیم که در صورت اهمال کاری در مورد هر کدام از واجبات یک عمل مستحبی را انجام دهیم؛ یعنی اگر نماز صبحمان قضا گردید، یک عملی که به نظرمان سخت می آید مانند روزه گرفتن را برای خود در نظر بگیریم.

در روند به کار بستن این اصل، در ابتدای مسیر، شیطان تلاش می‎کند که ما نه تنها آن واجب را انجام ندهیم بلکه از عهدی که با خدا در ازای عدم انجام آن واجب بسته ایم سر باز بزنیم.

مثلا نه تنها تلاش برای قضا شدن نماز صبح ما می‎کند بلکه تلاش می کند ما را از تنبیه آن یعنی روزه نیز باز دارد؛ زیرا شیطان به خوبی می‎داند شکستن عهد قصاوت قلب می‎آورد و گناهان بعدی را در پی دارد.

در صورت مقاومت ما در مقابل شیطان، این پیام به او منتقل می شود که نباید برای دور کردن این بنده  از یک واجب تلاش کند؛ زیرا همین امر باعث عبادت بیشتر و نتیجه تقرب بیشتر او به خدا می‎گردد و این باعث دلسرد شدن شیطان شده و حتی او را به این کار وا می دارد تا ما را به انجام آن واجب سوق دهد تا مستحبات تنبیهی آن را انجام ندهیم و ما در این مرحله شیطان را در خدمت خود در مسیر انجام واجبات قرار داده‎ایم.

در مسیر الهی هر اندازه که به عقل گوش داده و از تبعیت نفس دوری کنیم، موحدتر شده و از شرک و نفاق و کفر فاصله می‎گیریم.

در توضیح باید گفت شرک و نفاق و کفر یک چیز است یعنی هرجا ما به عقل گوش ندادیم کافر می‎شویم و به سمت شرک حرکت می‎کنیم اما مجبور می‎شویم که ظاهر موحدانه به خود بگیریم پس در نتیجه نفاق پیشه می‎کنیم.

اگر کسی به مبارزه با نفس بپردازد و در مسیر حق حرکت کند، آنگاه جزءی از اوامر الهی می‎شود که در طول اراده خدا قرار دارد؛ یعنی هرچه را که خدا بخواهد انجام می‎دهد، می‎بیند و می‎شنود آنگاه می‎شود ید الله، عین الله و اذن الله.

در این حالت است که جز خدا نمی بیند و به مقام رضایت الهی می رسد و این یعنی توحید محض. از این رو توحید همان ولایت است و آنچه که غیر از ولایت قرار دارد شرک است.

بنابراین می‎توان گفت وقتی یاران امام حسین علیه السلام در اثر مبارزه با نفس، در شبکه توحیدی ولایت امام قرار گرفتند گویی همه در وجود امام، و امام در وجود خدا ذوب شدند و از این روست که گویی در حادثه کربلا امام معصوم 72 بار و  با هر شهید، به شهادت رسیدند و به همین دلیل است که امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به شهدای کربلا می فرمایند «بابی انتم و امی»

پس مبارزه با نفس و قرار گرفتن در مسیر توحید می‎تواند ما را به این مرحله برساند که در وجود امام معصوم ذوب شده و با او یکی شویم و به مقام قرب الهی و سعادت ابدی نائل آییم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مهارت خوب بودن...
ما را در سایت مهارت خوب بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زینب mah30 بازدید : 117 تاريخ : شنبه 20 دی 1393 ساعت: 18:50